آدم های خاکستری

به نام خداوندی که آسمان ودریاراآبی وانسان هارا خاکستری آفرید

آدم های خاکستری

به نام خداوندی که آسمان ودریاراآبی وانسان هارا خاکستری آفرید

تقدیم به نگاه تو

بخشی از کتاب بابا لنگ دراز اثر جین وبستر
 
 
از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت
 
 
جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و
زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که درافق دوردست است دست یابند و
متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و
اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.
 
دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است.
آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. ...
جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم.
هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود.
 
پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم دردلش ثبت شویم.
 
دوستدارتو : بابالنگ دراز  
این را تقدیم می کنم به همه ی شاگردانم که خاطره نگاه های مهربان و قدردانشون را فراموش نخواهم کرد.خاکستزی
نظرات 2 + ارسال نظر
فاطمه دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:27 ق.ظ http://f-ghorbani.blogfa.com

دوستتون دارم.
تا ابد

نازنین چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:13 ق.ظ

ممنون از مطالب زیبایی که تو وبلاگت میزنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد