شب عید فطر خونه ی یکی از آشنایان افطاری دعوت داشتیم .بعداز
صرف افطاری بنا بر رسم همکاری در جمع کردن سفره و شستن
ظروف همکاری کردیم و در حین کار به حرف زدن مشغول شدیم و
همان جا سر میز توی آشپزخانه گپ زدیم .بحث از حجاب و بر خورد
با بد حجابها و نهایتا کشید به ماجرای یک ازدواج .
ندا خانوم گفت: یکی از پسرهای فامیل که دنبال زن چادری ومحجبه
بوده و دختری متفاوت با دخترهای فامیلشون می خواسته با دختری
با همین توصیفات ازدواج می کند والبته توی خواستگاری هم غیر از
سوالات معمول از او می پرسه که به ولایت فقیه معتقده یانه و
پسره هم بی رودربایستی می گه نه .
بعداز مدتی رفت و آمد و بروبیا دختره زیر همه چی می زنه و به هر حال این وصلت به هم می خوره و آن هم به همین دلیل .
می گویند از اول ما که مواضع مون مشخص بود چرا قبول
کردید :دختره گفته بوده که من فکر می کردم می تونم نظرت را عوض کنم .
خلاصه من که خیلی از شنیدن این ماجرا تعجب کردم..
نتیجه :دخترها وپسرها حواسشون باشه که به غیراز هزاران سوالی
که برای شناخت هم می پرسند بهتر نظر طرفشون را هم در مورد
این مسئله بپرسند و اگر براشون مهمه جواب را در انتخاب
همسرشون لحاظ کنند که بعد مشکلی پیش نیاد و بعد از صرف این همه وقت و هزینه و اعصاب کاسه کوزهشون به هم نریزه.
ونکته ی اخلاقی این که نخواهید دیگران را تغییر دهید چون این کار
سختیه و در اکثر موارد نشدنی .پس از اول به امید تغییرطرفتون وارد یک زندگی و یا رابطه نشوید .
سلام
با نظرتون کاملا موافقم