آدم های خاکستری

به نام خداوندی که آسمان ودریاراآبی وانسان هارا خاکستری آفرید

آدم های خاکستری

به نام خداوندی که آسمان ودریاراآبی وانسان هارا خاکستری آفرید

شر شری بارون (به لهجه ی اصفهانی بخوان)

سرما به پیشوازی زمسون می یاد

سرتاسری محله بارون می یاد

دیفالی خونه یواش یواش خیس می شد

شرشری بارون از تو نادون می یاد

کف می زنن درختا با رقصی باد

چنقذه امرو بادا تیفون می یاد     

یه گربه خاکی می پرد تو خرند

ننم می گد حکمنی مهمون می یاد

بشش می گم چنقذه ساده ی ننه

کی شومیه از خونه بیرون می یاد

اما اونی که الای تصدقش شم

اگر بیاد تو تنی من جون می یاد

 رویی درختا اینقذه پر نگو

اوی غِلاغه بوگو بیبینم اون می یاد

غِلاغه می گد این چیزا کشکس عامو

به فکری نون باش که زمسون می یاد.

از همه ی دوستانی که برایم نظر گذاشته اند متشکرم.

نظرات 2 + ارسال نظر
باشماق شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:11 ق.ظ

من همین شعر را به لهجه همدانی خوندم
اما لحجه همدانی با اصفهانی سنخییتی ندارند اما قشنگ بود
کاشک تن صداتو به لهجه اصفهانی همین حا دانلود می کردی

مریم باستانی شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:36 ب.ظ http://rahianenour.blogfa.com

سلام سرکار خانم احوال شما

شناختین؟
خیلی خیلی دلم براتون تنگ شده الان با فاطمه جون توی وبتون هستیم
به قول فاطی کاش دوباره میدیدیمتون بیان مدرسه ما

راستی شعرقشنگی بود
مرسی بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد