سرما به پیشوازی زمسون می یاد
سرتاسری محله بارون می یاد
دیفالی خونه یواش یواش خیس می شد
شرشری بارون از تو نادون می یاد
کف می زنن درختا با رقصی باد
چنقذه امرو بادا تیفون می یاد
یه گربه خاکی می پرد تو خرند
ننم می گد حکمنی مهمون می یاد
بشش می گم چنقذه ساده ی ننه
کی شومیه از خونه بیرون می یاد
اما اونی که الای تصدقش شم
اگر بیاد تو تنی من جون می یاد
رویی درختا اینقذه پر نگو
اوی غِلاغه بوگو بیبینم اون می یاد
غِلاغه می گد این چیزا کشکس عامو
به فکری نون باش که زمسون می یاد.
از همه ی دوستانی که برایم نظر گذاشته اند متشکرم.
من همین شعر را به لهجه همدانی خوندم
اما لحجه همدانی با اصفهانی سنخییتی ندارند اما قشنگ بود
کاشک تن صداتو به لهجه اصفهانی همین حا دانلود می کردی
سلام سرکار خانم احوال شما
شناختین؟
خیلی خیلی دلم براتون تنگ شده الان با فاطمه جون توی وبتون هستیم
به قول فاطی کاش دوباره میدیدیمتون بیان مدرسه ما
راستی شعرقشنگی بود
مرسی بای