آدم های خاکستری

به نام خداوندی که آسمان ودریاراآبی وانسان هارا خاکستری آفرید

آدم های خاکستری

به نام خداوندی که آسمان ودریاراآبی وانسان هارا خاکستری آفرید

باید پیاده شویدمگرنه...


امروز وقتی نزدیک ایستگاه اتو بوس رسیدم پیدا بود که اتو بوس خط نیامده جمعیت زیادی تو ایستگاه منتظربودند اما از شانس من همان موقع اتوبوس یک خط دیگر مسافران را سوار کرد تا به مقصد ببرد.

ساعت حدودای 3بود و زمان تعطیلی دبیرستانی ها که هشت ساعته بودند .پس اتوبوس پر شد از پسرهای جوان.

با راه افتادن اتوبوس یکی از آن ها که لابلای جمعیت بود صدای زن در می آورد و گهگاه با صدای زنانه اسم یکی از پسرها را صدا می زد و می گفت از زندگی خسته شدم دست از سرم بردار واز این حرفها و بقیه هم می خندیدند .نیمه های راه گفت برای سلامتی آقای راننده صلوات بفرستید و همه شان صلوات فرستادند و بعد کمی شور شدند و شروع کردند به دست زدن : پارسال با هم دسته جمعی رفته بودیم زیارت و چند بار همین بند را تکرار کرد .یکدفعه کنار بزرگراه راننده نگه داشت . ما فکر کردیم مشکلی پیش آمده . دیدیم چندتا از پسرها پیاده شدند و چندتای دیگرهم .فهمیدم راننده گفته که باید پیاده شوند مگرنه حرکت نمی کند .

امان از جوانی ،در حالی که ما معلم ها نای حرف زدن نداریم بعد از این همه ساعت آن ها یک ریز از صبح حرف می زنند و با صدای زنگ پایان انگار انرژی مضاعف می گیرند.

چند دقیقه بعد اتوبوس راه افتاد و پسرهای دبیرستانی باز هم می خندیدند و روی خاک های شیبدار کنار بزرگراه برای دوستانشان دست تکان میدادند .بیچاره ها این حق شان نبود بد جایی پیاده شدند این جا کنار بزرگراه .بعید است کسی آن ها را سوار کند و تا مقصد هم راه دراز است .

 راستی کاش خداوند به ما کمی ظرفیت بدهد تا بتوانیم نو جوانان را تحمل کنیم تا عقده ای بار نیایند .

البته سروصداکردن توی وسایل نقلیه ی عمومی کار درستی نیست اما بدون تذکر تنبیه کردن هم منصفانه نیست .

 جوانی عجب دورانی است آن ها می خندیدندو هورا می کشیدند و برای دوستانشان توی اتوبوس دست تکان می دادند.

نظرات 1 + ارسال نظر
باشماق چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:51 ق.ظ

متاسفانه ما جوانی خود را فراموش کرده ایم به خاطر همین است که تحمل نداریم
وقتی همسن و سال هایم از جوون ها انتقاد می کنند
فوری بهشون تذکر می دهم که جوانی خودت یادت رفته موی بیتلی میگذاشتی و کفش قیصری و شلوار پاچه گشاد و یا لوله تفنگی می پوشیدی جلو دبیرستان دخترانه همش بالا و پایین می رفتی
البته اکثرشون میگن ما اینکاره نبودیم
خانم ها هم که انتقاد کنند اگه آشنا باشن مینی ژوب و ماکسی آستین حلقه ای را یادشون می اندازم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد